بخش سوّم: معیارهای تفکّر(Intellectual standards)
وقتی ما کالا یا جنسی را میخریم یا میفروشیم با ابزارهای مانند ترازو و یا متر آنها را اندازهگیری میکنیم و در برابر واحد وزن یا متر آنها را ارزش گذاری میکنیم. ترازو یا متر میزان نسبتا دقیق اندازه کالا و درستی قیمت آن کالا را برای ما مشخص میکند، اما اهمیت، مناسبت، و منطق یا دلیل خریدن یا فروختن آن کالا را مشخص نمیکند. در ضمن به این نکته آگاه هستیم که یک کیلو طلا چند میلیون برابر یک کیلو آهن ارزش و قیمت دارد و با ترازوی دقیقتر و حساستر و ظریفتر وزن میشود.
سؤال اینجا مطرح میشود که تفکّر و اندیشیدن که نه وزن دارد نه متراژ با چه ابزاری میتوان اندازه گرفت و ارزیابی کرد؟
معیارهای تفکّر که جهانشمول هستند و ربطی به زبان و فرهنگ خاصی ندارند ابزار و ترازوی ذهنی هستند که با آنها میتوانیم میزان وضوح یا شفافیت، دقت، صحت، اهمیت، ارتباط و منطق تفکّر خود یا دیگران را اندازهگیری و ارزیابی کنیم. با درونی و تمرین کردن این معیارها میتوانیم به منطقی و عقلانی بودن تفکّر خود یا دیگران پی ببریم.
معیارهای نهگانهی تفکّر عبارتند از:
1.وضوح یا شفافیت
2.دقت
3.صحت
4.اهمیت
5.وسعت
6.عمق
7.ارتباط
8.منطق
9.انصاف
معیارهای فکری، مفاهیم و اصولی هستند که باید استدلال را برای تعیین ارزش و کیفیت بر اساس آن ارزیابی کرد. چنین معیارهایی در تفکّر انتقادی نقش اساسی دارند زیرا هر استدلالی به واسطهی آنها سنجیده میشود.
1-معیار وضوح یا شفافیت (قسمت اول)
معیار وضوح و شفافیت مهمترین معیار تفکّر و اندیشیدن است. اگر گفته ای ناواضح باشد، نمیتوان درستی، ارتباط، اهمیت، عمق و وسعت آن را تشخیص داد. بدلیل اهمیت این معیار، مطالب در چند قسمت ارسال میگردد.
برای اینکه مفهوم وضوح و شفافیت در تفکّر روشن شود چهار موقعیت زیر را در ذهن خود تصور کنید.
1-نگاه کردن مناظر از طریق شیشهی مات و مشجر در مقایسه با شیشهی صاف، شفاف، و تمیز
2-رانندگی کردن در مه غلیظ
3-نگاه کردن به درون استخر آبِ گل آلود
4-دیدن ستارگان و اجرام آسمانی در شب، در محیطِ آلودهی نوری
در این چهار موقعیت دیدن مناظر اطراف، کف استخر، ستارگان و اجرام آسمانی بطور واضح و شفاف غیر ممکن است.
تفکّر و اندیشیدن هم میتواند مانند آب و هوا و محیط، غبارآلود، مه آلود، و گِل آلود شود.
۱. چطور و با چه عباراتی؟
۲. چرا؟
۳. چه وقت؟
۴. کجا؟
۵. به چه میزان؟
۶. توسط چه کسی و با چه هدفی؟
۷. چطور سخنان ناواضح را تشخیص دهیم؟
۸. چطور سخنان غیر شفافِ خود و دیگران را شفاف سازی کنیم؟
ویژگیهای متفکّر نقاد
متفکّر نقاد فردی است که سنجیده میاندیشد قادر است پرسشهای مناسب بپرسد و اطلاعات مربوط را جمعآوری کند. سپس با خلاقیت آنها را دستهبندی کرده و با منطق و استدلال اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند؛ و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسئله برسد.
١- وضوح(Clarity) (قسمت دوم)
چطور سخنان ناواضح و مبهم را تشخیص دهیم؟
جملات زیر به این سؤال پاسخ میدهد.
۱. او با همسرش ۵ سال اختلاف دارد.
۲. رضا دوست ۳۰ سالهی من است.
3. من از راهنمایی شما پشیمان هستم.
۴. او از من دو تا عکس گرفت.
۵. من با دوستم ۵ سال اختلاف دارم.
۶. علی آدم خوبی است اما برادرش آدم بدی است.
۷. شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد.
۸. ما مطالب زیادی را از فرهنگ لغت یاد میگیریم.
۹. دانشجویان مشکلات زیادی دارند.
۱۰. بزرگترین ناهنجاری بارشی در دهه اخیر در راه است.
۱۱. ورزش برای سلامتی مفید است.
۱۲. خانهی ویلایی از آپارتمان بهتر است.
۱۳. بهترین و با کیفیت ترین خدمات را از ما دریافت کنید.
۱۴. در اینجا انواع میوه جات کمتر از قیمت میدان تره بار عرضه میگردد.
۱۵. تحقیقات نشان میدهد که خوردن لیمو و آبغوره بعد از غذای چرب از سکته جلوگیری میکند.
۱۶. به گفته دانشمندان خشک سالی تا ده سال آینده ادامه خواهد داشت.
۱۷. جناب قاضی، موکل من بی گناه است!
۱۸. بعضی از دانشجویان به درس توجه نمیکنند.
۱۹. اکثر اعضای جامعه طرفدار تیم پرسپولیس هستند.
۲۰. طلاق باعث مشکلات متعددی برای اعضای خانواده میشود.
جملات فوق واضح و شفاف نیستند. کلمات یا عبارات تیره رنگ باعث میشوند که شنیدن این جملات برای شنونده و خواندن آنها برای خواننده نا واضح و غیر شفاف باشد. لطفاً یک بار دیگر جملات فوق را با تاُمل و دقت بیشتر مطالعه نمایید.
۳ سؤال مهم:
۱. چه کلمات یا عباراتی باعث میشوند که یک سخن ناواضح بیان شود؟
۲. با چه عبارات و کلماتی جملات فوق را شفاف و واضح بیان کنیم؟
۳. بطور کلی، چطور سخنان مبهم خود و دیگران را شفاف سازی کنیم؟
چطور ایده ای را شفاف سازی کنیم؟
وضوح یا شفافیت مهمترین معیار فکری است. اگر ایده ای غیر شفاف باشد، نمیتوان میزان درستی، دقت، اهمیت، وسعت، عمق، منطق، انصاف و ارتباط آن را با موضوع مشخص کرد. بعبارتی دیگر، وضوح و شفافیت مادر معیارهای تفکّر میباشد که ارتباط تنگاتنگی نیز با موُلفههای فکری دارد.
اکثر سوء تعبیرها، سوء تفسیرها، سوء استفادهها و مخصوصا سو تفاهمها ناشی از عدم شفافیت است.
هدف شفافیت این است که مطمئن شویم فهم ما از آنچه گوینده میگوید درست و صحیح است و یا نزدیک به منظور و فهم گوینده میباشد. نتیجه این هدف کاهش سوء تعبیرها، سوء تفسیرها، سوء استفادهها و سوء تفاهمها میباشد.
برای شفاف سازی یک ایده، میتوان از سؤالات شفاف کننده استفاده کرد.
سؤالات شفاف کننده ابزارهایی هستند که شنوندهی فعال به منظور فهم دقیقتر و درستتر از نیت و قصد گوینده میپرسد. سؤالات شفاف کننده میتواند تعامل سازنده بین شنونده و گوینده ایجاد کند.
چند سؤال شفاف کننده:
1-منظور شما از ----- چیست؟
2-پیام اصلی حرف شما چیست؟
3-می شود موضوع را بازتر کنید؟
4-این موضوع چه ربطی به ----- دارد؟
5-می توانید بیشتر توضیح بدهید؟
6-آیا ممکن است دو باره مطلب را تکرار کنید؟
7-آیا میتوانید مطلب را به شیوهی دیگری بیان کنید؟
8-می توانید یک نمونه مثال بیاورید؟
9-منظور شما این است که -----. درست متوجه شدم؟
10-معنی و مفهوم کلمه یا عبارتِ ----- چیست؟
تفاوت ابهام با ايهام
ابهام، شخص را گيج ميكند چون هيچ اطلاعاتی نميدهد. اما، ايهام شخص را كنجكاو ميكند و ذهن را به فعاليت میاندازد.
هر گاه دو معنای یک واژه را بتوان درون بیت یا عبارت جاگذاری کرد و از هر دو معنای کلامی منطقی به دست آید آن واژه «ایهام» دارد.
نکتهُ ۱: ایهام نوعی بازی با ذهن است به گونهای که ذهن را بر سر دو راهی قرار میدهد.
نکتهُ ۲: انتخاب یکی از دو معنی ایهام در یک لحظه بر ذهن دشوار است و این امر باعث لذت بیشتر خواننده میشود.
نکتهُ ۳: شرط شناخت ایهام در آن است که خواننده معانی مختلف یک واژه را بداند.
نکتهُ ۴: ایهام آگاهانه است اما ابهام ناآگاهانه.
نکتهُ ۵: ایهام شیرین و لذت بخش است.
دو مثالِ ایهام:
۱. مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. (حافظ)
روزی هم معنی زمانی و هم معنی رزق میدهد.
۲. شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد.
شیرین معشوق فرهاد یا خواب لذت بخش؟
۵ مثالِ ابهام:
۱. او با همسرش ۵ سال اختلاف دارد. (اختلاف سن یا اختلاف خانوادگی؟)
۲. رضا دوست ۳۰ سالهی من است. (۳۰ سال دوستی یا دوستی که ۳۰ سال سن دارد؟)
۳. من از راهنمایی شما پشیمان هستم. (پشیمانی از راهنمایی من به شما یا راهنمایی شما به من؟)
۴. او از من دو تا عکس گرفت. ( دو قطعه عکس از من گرفت یا با دوربین دو تا عکس از من گرفت؟)
۵. من با دوستم ۵ سال اختلاف دارم. (اختلاف سن یا اختلاف شخصی؟)
2- معیار درستی(Accuracy)
درستی یکی از اهداف مهم تفکّر انتقادی است. البته درجات آن متفاوت است. ممکن است گزاره ای واضح باشد، اما درست نباشد.
1-جمعیت ایران ۹۰ میلیون نفر است!
2-دمای سطح خورشید ۵۰۰۰ درجهی فارنهایت است!
3-افزایش ۴۰ درصدی حقوق بازنشستگان در سال ۹۹!
4-از اول مهر تا آخر آبان ماه سال ۹۸ در شیراز ۲۰۰ میلی متر باران باریده است!
5-قیمت هر سیخ کباب ۵۰۰۰ تومان! صد در صد گوشت گوسفندی!
جملات یا عبارات فوق کاملاً واضح و شفاف میباشد اما نادرست است. گزارهها از معیار وضوح و شفافیت برخوردار هستند اما از معیار درستی برخوردار نیستند.
یک متفکّر نقاد به مطالبی که بصورت حقیقتی مطلق یا آمار و ارقام دقیق بیان شده باشد شک میکند. بنابراین، متفکّر انتقادی بدبینی متعادلی دربارهی درستی یا نادرستی مسائل دارد.
سه پرسش مهم که متفکّر نقاد میتواند در بارهی درستی یک گزاره بپرسد:
1-آیا این مطالب واقعاً درست است؟
2-چطور میتوانم درستی این مطالب را بررسی کنم؟
3-چطور میتوانم بفهمم این مطلب درست است؟
3- معیار دقت(Precision)
ممکن است جمله ای هم واضح باشد و هم درست، اما دقیق نباشد. برای مثال، این جمله که «علی اضافه وزن دارد» واضح است و ممکن است درست هم باشد، اما نمیدانیم اضافه وزن او چقدر است. پنج کیلو گرم؟ ده کیلو گرم؟ سی کیلو گرم؟
سؤالات شفاف کنندهی معیار دقت عبارت است از:
۱. میشود مشخصتر بگویید؟
۲. میشود جزئیات بیشتری ارائه بدهید؟
۳. میشود دقیقتر بگویید؟
البته، دقت همواره به موقعیت بستگی دارد. ممکن است در یک موقعیتی دقت لازم باشد اما در یک موقعیت دیگر دقت لازم نباشد. مثلا، اگر برای پر کردن فرم «در خواست گذرنامه» سن خود را بالای ۱۸ سال ذکر کنید، جواب شما دقیق نیست. اما برای شرکت در انتخابات پاسخ بالای ۱۸ سال به اندازهی کافی دقیق است.
یا اگر از شما سؤال کنند رامسر در کدام منطقهی جغرافیایی ایران قرار دارد، پاسخ دهید در شمال ایران، جواب شما به اندازهی کافی دقیق است. اما اگر قصد مسافرت به رامسر داشته باشید، باید مسیر دقیق، فاصله رامسر تا شهر خود، و مدت زمان رسیدن به مقصد را بدانید تا بتوانید بهترین، کوتاه ترین و یا زیباترین مسیر را انتخاب کنید.
تمرین معیارهای وضوح، درستی و دقت
موقعیتی در نظر بگیرید که در آن اطلاعات دقیق و جزئیات بطور واضح و درست اهمیت داشته باشد مانند خریدن موبایل. پیامدهای منفی را ذکر کنید که به دلیل ناآگاهی از جزئیات مورد نیاز مانند شارژ سریع و بیش از حد داغ شدن دستگاه پیش میآید.
برای جلوگیری از پیامدهای منفی چنین تصمیمی از کدام منابع زیر جهت شفافیت، درستی و میزان دقت استفاده میکنید.
۱. موبایل فروش و متخصص
۲. کسی که تجربهی داشتن موبایل مورد نظر شما را دارد.
۳. مراجعه به سایتهای داخلی و خارجی
۴. سرچ کردن نظر دارندگان موبایل مورد نظر شما
۵. همهی موارد
فهرست جدید مطالب خدمت شما دوستان ارائه میگردد.
1- معنی و مفهوم تفکّر انتقادی و اهمیت آن در زندگی
2- فضیلتهای فکری
3- معیارهای تفکّر
4- موُلفههای تفکّر
5- مهارت گوش دادن و انواع آن (جدید)
6- استدلال و انواع آن
7- خوانش یا مطالعهی انتقادی (جدید)
8- مغالطهها و خطاهای شناختی
9- حرف مفت و تفاوت آن با دروغ
١٠-علم و شبه علم
١١- هنر پرسیدن و انواع سؤالات
١٢- زبان عاطفی
١٣- مسئله گشایی
١٤- آمار و احتمالات
١٥- معرفی، خلاصه و بریدهی کتاب
مهارت تفکّر انتقادی دومین مهارت جهانی بعد از حل مسائل پیچیده در سال ۲۰۲۰ میباشد. با آموختن مفاهیم و ابزارهای آن و تمرین عملی این مهارت انقلاب فکری در خود ایجاد کنید.
مطالب و محتوای این جستاراز ۳۰ منبع ترجمه و تاُلیف شده و سایتهای خارجی زیر میباشد.
1. www.skillsyouneed.com
مهارتهای مورد نیاز شما
2. www.changingminds.org
تغییر ذهن
3. www.criticalthinking.org
تفکّر انتقادی
4. www.logicallyfallacious.com
مغالطههای منطقی
5. www.wikipedia.org
4- معیار ارتباط یا مناسبت(Relevance)
ممکن است ایده یا گزاره ای واضح، درست و دقیق باشد، اما به موضوع مورد بحث مربوط نباشد. مثلاً، دانش آموزان فکر میکنند مدت زمان مطالعه در یک درس قبل از امتحان، به بالا بودن نمره در آن درس ارتباط دارد. یعنی، اگر دانش آموزی به مدت ۱۰ ساعت مطالعه کند، نمرهی او باید بالاتر از دانش آموزی باشد که ۸ ساعت مطالعه میکند بدون در نظر گرفتن کیفیت مطالعه یا ضریب هوشی فرد.
معلم: رضا! نمره شما در درس زبان انگلیسی ۱۵ شده است.
رضا: آقا، من ۲۰ ساعت وقت گذاشتم برای مطالعهی زبان انگلیسی، حق من بالاتر از نمرهی ۱۵ است!
گزاره ای که رضا مطرح میکند، واضح، درست، و دقیق میباشد اما ارتباطی به نتیجهی امتحان ندارد چون عوامل روحی و روانی، مدیریت زمان و کنترل استرس خود سر جلسهی امتحان و همچنین کیفیت و نحوه مطالعهی خود را نادیده میگیرد.
نمونه سؤالاتی که میتوان برای معیار ارتباط پرسید عبارتند از:
۱. این ایده چه ارتباطی به موضوع یا مسئله دارد؟
۲. ارتباط این ایده با ایدههای دیگر چیست؟
۳. پرسش شما چه ربطی به موضوع مورد نظر دارد؟
۴. صحبت شما چه تاُثیری در نتیجهی بحث دارد؟
۵. ایدهی شما چطور مشکل را حل میکند؟
تمرین معیار ارتباط
۱. آیا میتوانید ایده ای را به یاد بیاورید که واضح، درست، و دقیق باشد اما به موضوع و مسئله ارتباط نداشته باشد؟
۲. آیا میزان موفقیت کاملاً به میزان تلاش ارتباط دارد؟ چه عوامل موُثرتری باید در کنار تلاش و کوشش در نظر گرفت؟
5- معیار عمق(Depth)
ایده ای ممکن است واضح، درست، دقیق، و مربوط باشد اما عمیق نباشد.
مثال۱:
فرض کنید با شما در بارهی راه حل مشکل مصرف مواد مخدر در آمریکا مشورت میکنند و شما میگویید: «فقط بگو نه » این شعار که سالها برای ترغیب نوجوانان به استفاده نکردن از مواد مخدر باب شده بود واضح، درست، دقیق، و مربوط است اما عمق ندارد، زیرا با مسئلهی بسیار پیچیده و فراگیر مصرف مواد اعتیاد آور به صورتی سطحی برخورد میکند و به ابعاد، سیاسی، اجتماعی، روانشناسی، آموزشی، اقتصادی، و فرهنگی اعتیاد نمیپردازد.
مثال۲:
«سخت نگیر؛ دنیا دو روزه!»
بسیاری از کسانی که این جمله را به دیگران میگویند منظورشان این است که شنونده را به داشتن حال خوب ترغیب کنند. اما این افراد متوجه نیستند که پرهیز از غم و غصه خیلی وقتها چندان آسان نیست. این جمله از معیارهای وضوح، درستی، دقت، و ارتباط برخوردار است اما عمیق نیست.
مثال ۳:
«بگیر بخواب.» این جمله به کسانی گفته میشود که خوابشان نمیبرد و ما بدون توجه به مشکلات فکری یا روحی و روانی فرد و با حالت امر به او دستور میدهیم بخوابد. همچنین، این جمله از معیارهای وضوح، درستی، دقت، و ارتباط برخوردار است اما عمیق نیست.
سؤالات مربوط به معیار عمق:
سؤالاتی که میتواند فکر را به عمق موضوع و مسئله سوق دهد عبارتند از:
۱. آیا به عمق قضیه و موضوع فکر کرده اید؟
۲. آیا تمام جوانب و ابعاد مشکل را در نظر گرفته اید؟
۳. ایدهی شما چگونه به حل مشکل کمک میکند؟
۴. آیا دشواریهای مسئله را در نظر گرفته اید؟
۵. آیا به عواملی که بیشترین اهمیت را دارند پرداخته اید؟
تفکّر مکعبی(Cubic Thinking) چیست؟
تفکّر مکعبی یا شش جهتی به تفکّری گفته میشود که هر وقت انسان هر عملی را میخواهد انجام بدهد، یا یک سخنی را بر زبان جاری کند، و یا یک تصمیم مهمی میخواهد اتخاذ کند، از چند جهت به آن فکر کند.
ما انسانها معمولا از همان یک جهتی که اول به ذهنمان میآید کاری را انجام میدهیم یا نمیدهیم.
ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویهی دیگر هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن.
اگه بگی چه عواقبی داره؟
شاد میکنه یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه؟
تفکّر سطحی نگر میگه:
باهاش قطع رابطه یا برخورد کن.
تفکّر مکعبی میگه:
عجله نکن. شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده. شاید فشار کارش زیاده بهم ریخته، و ....
نگاه مکعبی نیاز به «مکث قبل از عمل» داره. سخته، ولی نهایتا کارهامون تو شبانه روز پختهتر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفقتر میشیم.
قبل از اینکه صحبت کنید کلمات را از سه دروازه عبور دهید.
اولین دروازه، از خود بپرسید:
آیا این حرفی که میخواهم بزنم حقیقت است؟
دومین دروازه از خود بپرسید:
آیا لازم است الان مطرحش کنم؟
سومین دروازه از خود بپرسید:
آیا حرفم نیش و کنایه ندارد که کسی را برنجاند.
6- معیار اهمیت در تفکّر(Importance)
اهمیت یکی از معیارهای مهم تفکّر میباشد. اگر نتوانیم در تفکّر به موضوعات و مشکلات مهم در زندگی بپردازیم و مهمترین پرسشها را بپرسیم، در دام تفکّر سطحی و بی اهمیت میافتیم.
برای روشن شدن معیار اهمیت، موقعیت زیر را تصور کنید.
سؤالاتِ دانشجویان در آخرین جلسهی کلاس درس جهت آماده شدن برای امتحان:
۱. استاد، چه صفحاتی از کتاب برای امتحان مهم هستند؟
۲. آیا ممکن است چند نمونه سؤال امتحان را مطرح کنید؟
۳. آیا ممکن است دو فصل از کتاب را حذف کنید؟
۴. از این فصل چند نمره در امتحان میآید؟
به این سؤالات، سؤالات مُرده یا dead questions میگویند.
بهتر است به جای این سؤالات، دانشجویان سؤالات زیر را بپرسند:
۱. در کنار این کتاب، چه منابع دیگری را برای فهم بیشتر موضوعات و مفاهیم مطرح شده در کتاب معرفی میکنید؟
۲. منطق این درس چیست؟
۳. آیا ممکن است مفاهیم و مطالب مهم درس را بطور خلاصه توضیح دهید؟
۴. هدف نویسندهی کتاب چیست؟
۵. این کتاب را چطور باید مطالعه کرد؟
۶. پیامدها و اثرات خواندن این کتاب در زندگی چیست؟
سؤالات مرده، غیر نقادانه، و نابجا در برابر سؤالات نقادانه، بجا، و مهم
تصور کنید یک ماشین روی پل در حال حرکت است که ناگهان پل فرو میریزد و ماشین سقوط میکند و رانندهی آن فوت میکند.
دو دسته سؤال میتوان در رابطه با این حادثه تلخ پرسید:
1- سؤالات مرده، نابجا، یا غیر نقادانه مانند:
۱. راننده مرد بوده یا زن؟
۲. قیمت ماشین چند بوده؟
۳. راننده چند سالش بوده؟
۴. راننده متاُهل بوده یا مجرد؟
۵. سرعت ماشین چقدر بوده؟
۶. راننده چند تا فرزند داشته؟
۷. فرزندانش چند ساله هستند؟
۸. راننده گواهینامه داشته یا نه؟
۹. راننده مست بوده یا خواب بوده؟
۱۰. آیا ماشین بیمه بوده یا نه؟
2- سؤالات نقادانه، مهم، و بجا
۱. نقطهی شکست پل کجا بود؟
۲. علت فروپاشی پل چه بود؟
۳. آیا علت فرو پاشی، خستگی سازهی پل بوده است؟
۴. آیا پل قبلاً آسیب دیده بود؟
۵. اگر آسیب دیده بود، چه کسی باید متوجه میشد؟
۶. آیا اصلاً طراحی پل مناسب بوده؟
۷. طراح و سازندهی پل چه کسی بوده؟
۸. مهندس ناظر چه کسی بوده؟
۹. آیا پلهای دیگری هم با طراحی مشابه وجود دارد؟
۱۰. مهندس ناظر و سازندهی پل چه پلهای دیگری را ساخته اند؟
سؤالات دسته اول روی راننده و خودرو تمرکز کرده است که جواب آنها به حل مشکل پیش آمده کمکی نمیکند. اما سؤالات دسته دوم روی طراح، سازنده، مهندس ناظر و خود پل تمرکز کرده که جواب صحیح و درست آنها میتواند از حادثهی تلخ دیگری جلو گیری کند.( برگرفته شده از کتاب هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی با توضیح و تفسیر)
سؤالاتِ معیارِ اهمیت
1)آیا این مهمترین مشکلی است که باید در نظر گرفت؟
2)آیا ایدهی اصلی که باید به آن توجه کنیم همین است؟
3)از میان اطلاعات و حقایق کدام یک مهمترند؟
4)آیا موضوعات و مشکلات مهمتری نیستند که باید به آنها بپردازیم؟
5)باید چه پرسشهای مهمی را در رابطه با حل مشکل مطرح کنیم؟
7- معیارِ وسعتِ نظر یا همه جانبه نگری
یک ایده ممکن است واضح، درست، دقیق، مربوط، عمیق، و مهم باشد، اما از معیار وسعت نظر برخوردار نباشد.
هنگامی که میخواهیم تصمیم مهمی بگیریم و یا مشکلی را حل کنیم، باید همه جوانب را در نظر بگیریم.
انسانها اغلب و به دلایل بسیاری کوته فکرند: تحصیلات محدود، جامعه گرایی، فرد گرایی، خودخواهی، خود فریبی، تکبر فکری، تعصب نابجا، لجبازی، یک دندگی، و خشک مغزی.
برای مثال فرض کنید که زنی میخواهد بخاطر مسئلهی اقتصادی و کمبود مالی از شوهرِ کارمند خود طلاق بگیرد. این تصمیمِ سرنوشت ساز و مهمِ زندگی باید از دیدگاهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد:
۱. از دیدگاه روانشناسی، چه تبعات منفی برای خود و فرزندان دارد؟
۲. از نظر جامعه شناسی، تبعات و آثار منفیِ مطلقه بودن خود را بررسی کند.
۳. از نظر آموزشی، افت تحصیلیِ فرزندان خود را در آینده پیش بینی کند.
۴. این تصمیم از دیدگاه تربیتی و اخلاقی چه تبعاتی برای فرزندان دارد؟
۵. آیا آیندهی بهتری در ذهن خود تصور میکند؟
۶. آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ناشی از طلاق را پیش بینی کند.
۷. چطور میخواهد مشکل اقتصادی خود را حل کند؟
۸. مشکل بیمهی درمان و سلامت خود را چگونه میخواهد حل کند؟
۹. مشکل مسکن خود را چگونه میخواهد حل کند؟
اگرچه در این موقعیت، ایدهی طلاق واضح، درست، دقیق، عمیق، مربوط، و مهم میباشد، اما از معیار وسعت نظر برخوردار نیست.
بنابراین مسئلهی طلاق یک مسئلهی چند بعدی یا چند منطقی است نه یک بعدی و تک منطقی.
مسائل تک منطقی و چند منطقی(Monological problems and multilogical problems)
مسائل تک منطقی یا یک بعدی، مسائلی هستند که میتوان با یک دیدگاه حل کرد.
مثلاً، چه تعداد دانشجو در دانشگاه شیراز در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ در حال تحصیل هستند؟
این سؤال صرفاً از دیدگاه علم آمار قابل حل است.
مسائل چند منطقی یا چند بعدی مسائلی هستند که باید آنها را با بیش از یک دیدگاه تحلیل و حل کرد.
مثال:
دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ چه مشکلاتی دارند؟
به این سؤال و مسئله باید از دیدگاه روانشناسی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، تربیتی و اخلاقی پرداخته و تحلیل شود چون یک سؤال چند بعدی و چند منطقی میباشد.
سؤالاتِ معیارِ وسعت نظر
1)آیا باید دیدگاه دیگری را در نظر گرفت؟
2)آیا راه دیگری برای بررسی این مسئله وجود دارد؟
3)این مسئله از دیدگاهِ ----- چگونه بررسی میشود؟
4)دیدگاهِ ----- به این مسئله چیست؟
5)تبعات و آثار مثبت و منفی این مسئله از دیدگاه ----- چیست؟
تفکّر شطرنجی(Chess Thinking) چیست؟
تفکّر شطرنجی یا تفکّر همه جانبه نگری به تفکّری گفته میشود که تمام ابعاد و جوانب زندگی را در نظر میگیرد و برای حل مشکلات آن صبورانه و فکورانه رو به جلو حرکت میکند.
ده ویژگی تفکّر شطرنجی:
1-در تفکّر شطرنجی، همه افراد خانواده و کسانی که در صفحهی شطرنج زندگی با آنها تعامل داریم مهم و با ارزش هستند.
2-در تفکّر شطرنجی، حفظ تمام افرادی که با آنها در تعامل هستیم بسیار مهم است.
3-در تفکّر شطرنجی، باید افکار افرادی که با آنها در تعامل هستیم را پیش بینی کرده، بر اساس آن عکس العمل مناسب نشان دهیم.
4-در تفکّر شطرنجی، نباید اهداف، افکار، نیات، و حرکات مهم زندگی خود را افشا کنیم.
5-در تفکّر شطرنجی، نباید اجازه دهیم مشکلات زندگی، ما را کیش و مات کند. باید با صبر و حوصله و حرکت خردمندانه مشکلات را حل کنیم.
6-در تفکّر شطرنجی، حفظ افراد مهم و تاثیر گذار مانند همسر، فرزند، پدر، مادر، خواهر، برادر و دوستان باید در اولویت باشد.
7-در تفکّر شطرنجی، باید افرادی که مانع حرکت و پیشرفت ما هستند را کنار گذاشت.
8-در تفکّر شطرنجی، باید بعضی مواقع از مواضع خود عقب نشینی کرد.
9-در تفکّر شطرنجی، گاهی اوقات باید از روی موانع و مشکلات پرید.
10-در تفکّر شطرنجی، افراد و اعضای خانوادهی ما حریفان ما نیستند. حریفان ما مشکلات مشترکی است که باید با حرکت خردمندانه و صبورانه آنها را کیش و مات کرد.
8- معیارِ منطق(Logic standard)
منطق یکی از معیارهای مهم تفکّر است. منطق یعنی استدلال درست یا مطالعهی استدلال درست و اصول آن. (در بخش ششم که به استدلال و انواع آن اختصاص دارد بطور مفصل و جامع به معنی و مفهوم استدلال و انواع آن پرداخته میشود.)
تمام افکار و رفتار آدمی تا حدی مبنی بر منطق است نه غریزه. انسان تلاش میکند با استفاده از منطق مسائل و مشکلات را درک کند. یعنی درک درست از آنچه مربوط و آنچه نامربوط است، آنچه باوری را تاُیید یا آن را رد میکند، آنچه میدانیم و آنچه نمیدانیم و آنچه باید بدانیم، آنچه باید باور داشته باشیم آنچه نباید باور داشته باشیم، آنچه باید انجام دهیم و آنچه نباید انجام دهیم، آنچه ضد و نقیض است و آنچه نیست، آنچه باید تغییر دهیم و آنچه باید حفظ کنیم.
مفهوم منطق مفهومی اصلی در تفکّر انتقادی است، و زمان زیادی میبرد تا افراد با کاربردهای آن آشنا شود. این موضوع تا حدی ناشی از ناتوانی ما در نظارت بر تفکّر خود، مطابق بر معیارهای تفکّر و مولفههای تفکّر میباشد.
بنابراین اگر بر معیارهای تفکّر (بخش سوم)، مولفههای تفکّر (بخش چهارم)، استدلال و انواع آن (بخش ششم) و همچنین مغالطهها و خطاهای شناختی (بخش هشتم) اشراف کامل داشته باشیم و همچنین از ویژگیهای متفکّر نقاد یا فضیلتهای فکری (بخش اول) برخودار باشیم میتوانیم ادعا کنیم یک فرد منطقی هستیم.
سؤالات معیار منطق
سؤالاتی که در رابطه با معیار منطق میتوان پرسید عبارتند از:
1-آیا موضوع اساساً معقول به نظر میرسد؟
2-از آنچه گفتید چه نتیجه ای گرفته میشود؟
3-آیا بخشهای مختلف موضوع از نظر منطقی با هم همخوانی دارد؟
4-آیا به چیزهایی که قبلاً گفته اید ارتباط دارد؟
5-چه شواهد و مدارکی برای اثبات مدعای خود دارید؟
6-پیشتر منظورتان چیز دیگری بود و حالا حرف دیگری میزنید، نمیدانم چطور هر دوی اینها ممکن است درست باشد؟
تحلیل منطقی متن یا سخنرانی
برای تحلیل منطقی آنچه میخوانیم یا میشنویم و همچنین آنچه میخواهیم بگوییم یا بنویسیم. میتوانیم از الگو وارهی زیر استفاده کنیم.
منطق متن یا سخنرانی
۱. هدف اصلی این متن یا سخنرانی این است که ----- .
۲. سؤال کلیدی که نویسنده یا گوینده میخواهد به آن بپردازد این است که ----- .
۳. مهمترین اطلاعاتی که این متن یا گفته به ما میدهد این است که ----- .
۴. مهمترین نتیجه ای که میتوانیم از این متن یا سخنرانی بگیریم این است که ----- .
۵. مهمترین مفاهیمی که میتوانیم در این متن یا سخنرانی بفهمیم این است که ----- .
۶. مهترین فرضیات این متن یا سخنرانی این است که ----- .
۷. اگر محتوای متن یا سخنرانی را جدی بگیریم و یا بپذیریم، با چه پیامدهایی روبرو خواهیم شد؟
۸. مهمترین دیدگاهها و نظرگاههای نویسنده یا گوینده که در این متن یا سخنرانی عرضه شده اند عبارتند از ----- .
ادامه دارد...
نظرات